واژه ، واژه
سطر ، سطر
صفحه ، صفحه
فصل ، فصل
گیسوان من سفید می شوند
همچنان که سطر ، سطر
صفحه های دفترم سیاه میشوند
خواستی که به تمام حوصله
تار های روشن و سفید را
رشته رشته بشماری
گفتمت که دست های مهربانی ات
در ابتدای راه
خسته می شوند
گفتمت که راه دیگری انتخاب کن
دفتر مرا ورق بزن !
نقطه ، نقطه
حرف ، حرف
واژه ، واژه
سطر ، سطر
شعر های دفتر مرا
مو به مو حساب کن !
بازنده